آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان عشق نیمه برای زن که نباید زیاد شعر نوشت ، باید برایش مدام شعر خواند . دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 22:35 :: نويسنده : کاظم
هرچی با تو خندیدم ، هر چی گریه کردم هر چی احساس کردم نمیدونم کدوم آرزو، تو رو صدا کرد ؟ نمیدونم کدوم خواهش ، معنای خواهش من شد ؟ نمی دونم کدوم شک و تردید ، واژه های دردآلود منو از یادت برد ؟ نمیدونم چرا این قصری رو که تمام نفسهام تو اون محبوس بود یه شبه خراب شد؟ همه راها رو رفتم همه درارو کوبیدم با تمام حسم صدات کردم ولی نفهمیدم چرا؟ چرا نشد پیدات کنم چرا نشد مال من باشی؟ می دونم بی تو بودن سخته. تو این چند وقت خوب مزه اش رو چشیدم اما من تسلیم تقدیرم. تسلیم انتخاب تو خدايا خوشبختش کن با هر کی که خودش می خواد شاید وقتی خوشبخت شد یاد من بیفته که تنها آرزوم خوشبختیش بود یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:, :: 12:57 :: نويسنده : کاظم
یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:, :: 11:29 :: نويسنده : کاظم
مهربانم ،
بهانه های گاه و بیگاه مرا به دل نگیر ؛
از دلتنگیست ؛
آنچه پس از دقایق دوری ، در صدایم میشنوی دلخوری نیست...
تمام حجم دلتنگیهای دنیاست
وقتی حضورت کم می شود ،در دلم محو نمی شوی ،
ته نشین می شوی،
و با هر تلاطمت جاری می شوی در من...
نمی دانم این روزها چرا انقدر بی طاقت شده ام،
حسود شده ام،
تو را همیشه می خواهم؛
تو را فقط برای خودم می خواهم؛
دل نوشته هایم را مجازات مکن !
دلم نوشته است !
میدانی که عزیزم ، دل دیوانه است ، تکلیفی بر او نیست !
دلم بازی میکند با کلمات، با دستهایم، با حرفها !
تا آخر این طور به پایان برساند .
♥ ღ دوســـتت دارم ღ ♥ یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, :: 15:12 :: نويسنده : کاظم
چـــرا دلـــت گــرفـته؟
او هــم آدم اســت...
اگـر دوســتت دارم هــایـــت را نــشنیده گـرفــت...
غصــه نخــور...
اگــر رفــت...
گریـــه نکــن...
یــک روز چشمـــان یــک نفـــر عاشقـش می کــند...
یــک روز معــنی کـم محــلی را مـــیفهمد...
یــک روز شکــستن را درک میــکند...
آن روز مــیفهمد آه هــایی کــه کــشیـدی از تــه قلـــبت بـــوده...
میفـــهمد شکستــن یـــک آدم تــاوان سنـــگینی دارد... یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, :: 15:8 :: نويسنده : کاظم
★.¸¸.•*´`*•.¸★★¸.•¨ `*•.¸★★¸.•¨`*•.¸★
وقـتـي چشمـــات روبــرومــه
کــي مي خــواد مثــل تــو بـاشــه ،مثــل تــو کــه بــي نــظيري
مثــه تــو کــه بـا نـگاهـت ، منــو از خــودم مـي گيــري
کـي مـي خــواد مثــل تــو بـاشـه ،مثــل تــو کــه تکــيه گـاهـي
تــو بــه داد مــن رســيدي،تــوي تــرديد و سيــاهي
همـه چــي از تــو شــروع شــد،همــه چــي بـا تــو تمــومـه
چــرا دنــيا رو نـبـينــم ، وقــتـي چشمـــات روبــرومــه
عــشق تـو پنــاه آخـــر ، واســه قلـــب نيمــه جـونـه
کـي مي خــواد مثــل تــو بـاشــه ، کــي مثــه تــو مهــربونــه
وقـتي کــه چشــاي خيــسم، ديـگــه جـايــي رو نـمي ديـــد
جــــز تــو هــيچ کــس تــو دنـيـا، حـــال و روزمــو نـفهـمـيــد
همــه چـي از تــو شـروع شـد،همـه چـي بـا تـو تمومـه
چــرا دنـيـا رو نـبينـم ، وقــتي چشمــات روبــرومـه
تــو همــه چـيـز رو مي بيـني ، و مــن تــو رو
★.¸¸.•*´`*•.¸★★¸.•¨ `*•.¸★★¸.•¨`*•.¸★
یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, :: 15:3 :: نويسنده : کاظم
خيلي سخته که بغض داشته باشي ، اما نخواي کسي بفهمه... خيلي سخته که عزيزترين کست ازت بخواد فراموشش کني... خيلي سخته که سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري... خيلي سخته که روز تولدت، همه بهت تبريک بگن، جز اوني که فکر مي کني به خاطرش زنده اي... خيلي سخته که غرورت رو به خاطر يه نفر بشکني، بعد بفهمي دوست نداره... خيلي سخته که همه چيزت رو به خاطر يه نفر از دست بدي، اما اون بگه : ديگه نمي خوامت! جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 15:49 :: نويسنده : کاظم
جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 15:45 :: نويسنده : کاظم
![]() ![]() |